بوی ماه مدرسه
پاییز میرود، دانشآموزان میمانند
سلام بر الف، ب، پ، ت… سلام بر ۱ و ۲ و ۳ و ۴ و ۵ و ۶… دوباره بوی کتاب، بوی کاغذ، بوی مداد… شادیهایت را خبر کن که از فردا در کوچهها و خیابانها، دانشآموزان مثل ریسههای چراغانی، همهجا دیده میشوند. از فردا بچههای این سرزمین به تقلید از گلها میشکفند. همه میخندند و از شادی سیر نمیشوند.
اصلا دانش، دانشآموز، آموزگار، مدرسه و مهر ترکیبهای خیالانگیزی دارند زیرا از ابتدای مهر حوزه معناییشان یکی میشود. با هم نسبت لطیف و نامحسوسی پیدا میکنند. سازوارهای متشکل از همکلاسیها، کتابها، مدادها و کاغذها…
مدرسه و مهر است که بچههای ما را شبیه هم میکند. که شباهت ابتدای همدلی است و مدرسه مهندسی رستگار زیستن است. خودِ دانش هستیبخش است. برای هر دانشآموزی حساب پساندازی درازمدت با سودی باورنکردنی از جزییات خوشبختی است. با این وجود خوشا به حال دانش، که از فردا فرزندان نجیب و نازنین این سرزمین، در پی آن هستند. که زندگی میرود، مهر میرود، پاییز میرود، تنها دانشآموزان میمانند و ابعاد و عوارض آن،که رستگاری بیزبان است. برای همین مهر، ماه رازناکی است و مدرسه نردبانی که بچههای ما را به آسمان میرساند. بچهها در مدرسه است که میفهمند در دنیا چیزی گرانبهاتر از خودشان نیست.
خوشابهحال دانشآموزان، آموزگاران، پدرومادرها و همه آنها که اول و آخر مهرند…
برگرفته از یادداشت محمد صالحعلا روزنامه شرق
مهرتان افزون – پاییزتان مبارک