لطیفه ها ی ریاضی
این حکایت را به جان فن نویمان (۱۹۷۵ – 1903)، ریاضی دان مشهور و معاصر مجاری – که به تعبیری پدر علم سیبرنیک محسوب می شود – نسبت داده اند:
می گویند روزی نویمان به سرعت می رفت تا به کلاس درس خود در «دانشگاه ام آی تی» برسد. در راهروی منتهی به کلاس، دانشجویی با شتاب خود را به او رساند و به او که با عجله می خواست وارد کلاس شود گفت: «استاد ببخشید یک سوال داشتم!»
استاد با بی حوصلگی گفت: «ببینم چیست؟»
دانشجو ورقه ای را که در دست داشت و روی آن مساله ای در باره محاسبه یک انتگرال معین بود، به استاد داد. نویمان با عجله نگاهی به آن انداخت و گفت: «خوب این که معلوم است. می شود ۲»
دانشجو گفت: «می دانم استاد، جواب زیر همین صفحه نوشته شده است، راه حل را می خواهم!»
استاد کمی فکر کرد و پس از قدری مکث گفت: «آره… آره خوب…، بگذار ببینم … بله … بله… میشود ۲»
دانشجو گفت: «بله استاد می دانم! ولی راه حل را می خواهم!»
و استاد گفت: «خب من از دو راه متفاوت آن را حل کردم»
————————–
داستان زیر نیز واقعی است:
در یک آزمون دبیرستانی در کشور انگلستان، پرسشی به صورت زیر آمده بود:
سوال: شما چند بار می توانید عدد ۷ را از ۸۳ کم کنید، تا جواب مثبت بماند؟ نتیجه نهایی آن چیست؟
جواب یکی از دانش آموزان به این صورت بود:
«من هر چندبار که بخواهم می توانم این عمل تفریق را انجام دهم و جواب همیشه مساوی ۷۶ خواهد بود!»
2 comments
asan jaleb nabud bishtar janbe sarekari dasht
جالب بود