داوریاردکانی: به علوم پایه توجهی نداریم/ در آموزش ریاضی موفق نبوده ایم
به گزارش خبرآنلاین به نقل از مهر، دکتر رضا داوری اردکانی چهره ماندگار فلسفه و رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران در سمینار «علوم ریاضی و چالش ها» که صبح امروز ۲۹ مهرماه در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد، سخنرانی کرده است. خلاصه سخنان وی را در ادامه می خوانید.
* اینکه بعضی از ریاضیدانان می گویند که فیلسوفان چرا باید در مسائل دیگر از جمله ریاضی حرف بزنند، باید بگویم که فیلسوفان ناگزیرند که حرف بزنند. به هر حال هر دانشی شأنی دارد. فیلسوفان باید بپرسند که وظیفه یک علم چیست و جایگاه آن کجاست. البته همه ریاضیدانان این گونه نیستند. غالب فیلسوفان فلسفه علم، دانشمندان آن علم هستند و غالب فیلسوفان ریاضیدانند. از فرگه، راسل گرفته تا … حال حاضر اکثر فیلسوفان، ریاضیدان هم هستند.
*رابطه ریاضی دانان با فسلفه رابطه قدیم است. اولین صورت منطقی علم، در کتاب «اصول اقلیدس» ظاهر شد یعنی اقلیدس ریاضی را برهانی کرد. منطقیون گفتند که منطق، مدخل همه علوم است. علم هم منظورشان علم نظری بود. علم نظری هم در تقسیمبندی اوایل به مابعد الطبیعه، ریاضیات و طبیعیات تفسیر می شد. اولین کاربرد منطق در علم در کتاب «اصول اقلیدس» ظاهر بود. گویی او پذیرفته بود که منطق، مدخل همه علوم است. یعنی از طریق منطق، وارد علوم می شویم و به این معنی است که منطق چیزی است خارج از علوم دیگر.
* منطق از علم جدا نیست یعنی منطق چیزی جدا از علم نیست. البته ما کتاب منطق داریم یعنی اگر اینها علم نباشد معنی هم ندارد. ریاضیدانان اهل تخیلاند. یک لحظه به نظر آورید که فقط قواعد منطقی دارید و برای این قواعد، علم نداشته باشید، به چه کار می آیند؟ اینها در علم به کار می آید، اما صورت دیگر این است که مدخل، راه ورود است و وقتی می گوییم منطق، مدخل علوم است به معنی این است که راه ورود به علوم است و این تفاوت، تفاوت انتزاعی است. امروزه منطق و علم از هم مستقل نیستند دو امر پیوسته به هم هستند.
* در گذشته منطق و ریاضی سودای یکی شدن داشتند و بیخود اینگونه نبوده است. در اواخر قرون وسطی و به ویژه با گالیله این امر شروع شد. او طرحی می آورد که ما آن را ظاهرا شعر و استعاره می دانیم. در علوم دقیقه، اصحاب این علوم با هم به راحتی به تفاهم می رسند، اما این گروه ها با علوم انسانی و برعکس یعنی علوم انسانی با آنها به آسانی به تفاهم نمی رسند و متاسفانه این امر وجود دارد و نشانه بدی است. دانش، واحد است. اصلا کوشش این بوده است که دانش یکی شود، اما درست این است که همه علوم همکاری و همراهی داشته باشند و اساسا دانشها باید در تعادل و تبادل باشند.
* ما بدون تعلیم، تربیت و آموزش هیچ علمی نمی توانیم داشته باشیم. چگونه می شود که دانشمند شیمی یا فیزیک با دانشمند تعلیم، تربیت و علوم انسانی هماهنگ نباشد؟ آنها باید با همراهی و هماهنگی با هم باشند. برنامه درسی که نوشته می شود باید در تعادل و تبادل با رشته های دیگر باشد.
* ریاضی در دوره جدید پس از گالیله جای منطق را گرفت و به همین خاطر است که در مدارس اروپا و آمریکا، منطق به صورتی که ما می خواندیم دیگر تدریس نمی شود. ریاضی جای منطق را گرفت یعنی ریاضیات مدخل علوم و در واقع خود ِ علوم شد. گالیله گفت «خدا جهان را با قلم ریاضی خلق کرده است» و به همین منوال علم، ریاضی شد. فیزیک امروزه فیزیک ریاضی است. جامعهشناسی، جامعهشناسی ریاضی است. در واقع این طرح جدید عالم است. من معتقد نیستم که علم ِ ریاضی صرفا یک علم صوری است و احکام آن، احکامی انتزاعی است. احکام ریاضی همانطور که کانت می گفت احکام تألیفی یا به تعبیری واقعی است. واقعی به معنای آن چیزی که با دست و چشممان می بینیم تعبیر نکنید بلکه واقعی به معنای آن چیزی که در واقع وجود دارد.
* ریاضیدان کارش را با فرض ها آغاز می کند. ریاضیدان با شکست انس دارد. منطقدان معتقد است که علم او ذهن را از خطا دور می کند و تفاوت های زیادی با ریاضیدان دارد.
* برخی از دوستان که گله می کنند و به درستی هم می گویند که ما در دبیرستان در آموزش ریاضی موفق نیستیم، اصلا بدتر آنکه وقتی ما کنکور را نگاه می کنیم می بینیم که بهترین دانشجویان نمی روند ریاضی بخوانند بلکه پزشکی و مهندسی می خوانند البته هر چند افرادی که مهندسی می خوانند، ریاضی هم می خوانند، اما ما به علوم پایه توجهی نداریم و بیشتر علم را در کارکردش می بینیم. البته نمی گویم که نباید علم را در کارکرد آن ببینیم. علم اگر سود نداشته باشد، علم نیست. دانشمند برای سود، علم نمی خواند. دانشمند در واقع باید حـُبّ دانش داشته باشد. اگر مصلحت حقیقت حفظ شود، همه مصالح حفظ می شود. علم را باید برای علم آموخت.
* همانطور که می دانید هر علمی که شما در نظر بگیرید، سودمند است، اما عزیزانی که اینجا ننشسته اند برای اینکه ریاضیات سود دارد و نرفته اند ریاضیات بخوانند بلکه بیشتر برای علم ریاضی، ریاضی خوانده اند. وقتی سخن ارسطو را که مابعدالطبیعه اشرف علوم است؛ چراکه بیسودترین علوم است، در نظر می گیریم و همانطور که می دانید رابطه سود و شرف و هر علم از هم جدا نیست، در واقع به یک اعتبار دانشمند کاری به سود یک علم ندارد، اما به یک اعتبار کاری که می کند، سودمند است و هر چه بینظرتر کار کند، سودمندتر است. حالا در مدارس ما اگر ریاضیات نمی خوانند یا کم می خوانند، به این م عنی نیست که دانشمندان برای علم خودشان اعتبار قائل نیستند.
* وقتی من و دکتر بهزاد در اردکان یزد مدرسه می رفتیم، در همه آن شهرستان ۲ یا ۳ مدرسه بیشتر وجود نداشت. مدرسهای که من می رفتم ۹ کلاس و ۱۰۰ دانش آموز داشت. در صورتی که امروزه دانش آموزان ۱۰۰ برابر شده است و شما انتظار دارید که در این تعداد زیاد دانش آموز باز هم ۳۰ درصد از آنها درسخوان باشند. این فریب آمار است. اصلا جهان، جهان فریب است یا به قول حافظ قصه فریب، قصه روشن است.
* وقتی عدد دانشجویان ۱۰ برابر می شود، شما آمار را سطحی نگاه می کنید، می گویید که تعداد علاقهمندان باید ۱۰ برابر شده باشد. این عده ای که بیشتر شده است همه برای علمآموزی نیامدند. شما وقتی که تعلیمات اجباری دارید و همه به هر دلیلی درس می خوانند، نباید توقع داشته باشید که آن نسبت ۳۰ درصد محفوظ بماند. این مطلب را بیان کردم که از همکار خودم در فرهنگستان که می گفت خوشبین باشید، دفاع کرده باشم. باید بگویم من این را خوشبینانه می بینم، اما به این معنی نیست که برنامه های درسی ما خوب است. قطعا برنامه های درسی ما خوب نیست. برنامه مدارس ما باید با روحی که در جامعه وجود دارد متناسب باشد. گاهی مردم به علم علاقه دارند، گاهی به علم علاقه ندارند.
* جامعه یونانی در زمان های قدیم به علم توجه می کند به طوری که امروزه همه اصطلاحات ما از همانجا است. یونان قدیم فیلسوف، منجم، دانشمند و… دارد. یونان، جایی است که اروپا آن را آغاز علم خودش می داند. در قرن دوم و سوم هجری در جامعه ما ذوق علمی پدید آمد. دانشمند و دانشمندپرور شد. یک زمانی هم جامعه ای به علم اعتنا ندارد. ۲۵۰۰ سال است که یونان به علم اعتنا ندارد، وگرنه مردم باز هم درس می خوانند و مدرسه هم می روند.
* علم، طلب می خواهد، گرچه باید ما برای آن برنامه ریزی کنیم و بکوشیم که بهترین کتاب های مدرسه را تهیه کنیم. همچنین وقت حساب شده برای تدریس آن در نظر بگیریم، اما تا طلب علم نباشد، دانشمند پرورش نمی یابد.
* صرف کتاب خوب و وقت لازم برای تدریس داشتن، کافی نیست در دورانی که به علم کمتوجهی است. البته دوران ما را دورانی نمی دانم که به علم کم توجهی باشد. برگزاری همین مجلس به خاطر اعتنا به علم است اگر برای تشریفات بود خیلی از ما ماه ها احتیاج به تشریفات نداشتیم، اما آمدن در اینجا به خاطر اعتنای به علم است. برنامه باید جای خودش باشد و به خودآگاهی برسیم که چگونه جان ها طلب علم کنند. آن موقع بدانید که علمی که بیشترین توجه به آن خواهد شد، علم ریاضی است.
* درست است که ریاضیات امروزه ریاضیات زیبای افلاطونی نیست، اما بدانید که ریاضی از زیباترین علوم است. بازیهای ریاضی بیشتر از همه علوم است. هیچ علمی بازی هایش بیشتر از ریاضی نیست و هیچ علمی بازی اش زیباتر از بازی ریاضی نیست. اگر ریاضی نباشد، همه علوم فعلی ما بهم می ریزد. ریاضی فقط مدخل علوم نیست بلکه همه علوم ما ریاضی است. به این جهت پیشرفت ریاضی، نشانه پیشرفت علم است. حتی اگر مصلحتبین باشیم، مصلحت علم بنیاد و پشتیبان را باید در نظر بگیریم.